از بین استایلهای مختلفی که وجود داره، استایل مینیمال یکی از پرطرفدارترین و البته که یکی از جذابترین استایلها هست.
توی این مقاله در مورد سبک و استایل مینیمال و شروع شکلگیری اون براتون میگیم.
پس با ما همراه باشین.
تاریخچه سبک مینیمال
مینیمالیسم جنبشی هست که در دههی ۶۰ میلادی شکل گرفت. جنبشی که در اعتراض نسبت به سبکهای مصرفگرای گذشته و مشخصن در اعتراض به سبک اکسپرسیونیسم انتزاعی بود.
البته از قبل از این تاریخ نشونههایی از سبک مینیمال بوده.
در سالهای ۱۸۵۰-۱۸۰۰ میلادی افرادی به نام رالف والدو امرسون(Ralph waldo Emerson) و هنری دیوید تورو (Henry David Thoreau) دیدگاهی مبنی بر این داشتن که روشنگری و بصیرت رو فقط تو سادگی میشه پیدا کرد.
در این زمان چیزی به اسم مینیمال شکل نگرفته بود اما همین رویکرد چیزی است که با تکامل در آینده، تعریف مینیمالیسم رو شکل میده.
در بازهی زمانی ۱۹۳۰-۱۹۲۰ میلادی، مدرسهی باهاوس(Bauhaus) بود که سعی در ایجاد محصولاتی زیبا و در عین حال کاربردی بود.


در واقع شکلگیری سبک مینیمال قبلتر از دههی ۶۰ بود اما در این دهه بود که بیشترین شدت را در زمینهي هنرهای تجسمی در امریکا گرفت و به صورت رسمی پایهگذاری شد.
مینیمالیسم در زمینههای متعددی مثل ادبیات، دکوراسیون و طراحی داخلی، مد وفشن، موسیقی و نقاشی ورود کرد و همهی اونارو تحت تاثیر خودش قرار داد.
سبک مینیمال
شعار مینیمالیسم؛ ( Less Is More ) به معنی کمتر، بیشتر هست .
در واقع هنرمندان این سبک سعی در ایجاد آثاری ساده و زیبا و در عین حال کاربردی بدون اغراق و پیچیدگی داشتن.


به طور مثال در اشعار و نوشتهها خبری از آرایههای ادبی سخت و متنهای طولانی و پیچیده نیست و معنی اونها به سادگی منتقل میشه.
یا در موسیقی نیز از آکوردها و فواصل متعدد استفاده نمیشه.
اگه یکم بیشتر بخوایم در مورد موسیقی مینیمال بگیم؛ موسیقی مینیمال در دههی ۷۰ میلادی توسط مایکل نیمن (Michael Nyman) شکل گرفت.
او آهنگی ۱۰ دقیقهای با پیانو که توسط هنینگ کریستینسن (Henning Christiansen) نواخته شده بود و همچنین چند قطعه ی دیگر که متعلق به شارلوت مورمن (Charlotte Moorman) و نام جون پیک (Nam June Paik) بود رو در سبک مینیمال معرفی کرد.
همچنین در زمینههای دیگه مثل معماری اگه به فضاهای طراحی شده دقت کنید خبری از رنگهای متعدد و آیتمهای زیاد نیست.
از طرفی اجزایی رو میبینید که شاید چندکاره باشن.
بیشترین رنگهایی که میبینید خنثی هستن مثل سفید، طوسی، کرم، مشکی.

معمارها بیشتر از مصالحی مثل بتن و اشکال هندسی در طراحیهای خودشون استفاده میکنن.

مینیمالیسم یک سبک زندگی و لایفاستایل هستش.
چیزی که اول باید توی رفتارها و طرز تفکر خودمون بیاریمش. بعد از اون هست که در
زندگیمون بروز میکنه و با رضایت قلبی و کامل سادگی رو میپذیریم.
نتیجهی قبول چنین تفکری باعث پیشگیری از مقولهای به نام مصرفگرایی میشه.
مینیمالیسم کیفیت رو بر کمیت ترجیح میده.
حتا در صنعت مواد غذایی هم میبینیم پس از افتتاح مکدونالد(Mc Donald) در رم به آن اعتراض شد. اعتراضهایی که به صنعت مد و فشن و همینطور صنعت گردشگری هم وارد شد.
مینیمال در مد و فشن
در دنیای مد و فشن نیز این مفهوم صادق است.
لباسهای ساده و کاربردیای که توسط شنل(Channel) طراحی شدن با اعتراضها منجر به طراحی لباسهایی پیچیدهتر توسط دیور(Dior) شد.
اما در نهایت این طرز تفکر توسط طراحان آوانگارد(Avangard) رنگ باخت و خط فکری سادهگرایی را رواج داد.


مینیمالیسم در دنیای مد و فشن روی فرم تمرکز میکنه.
به این معنا که با خطوط و برشها جوری بازی میکنه که اون رو به یک لباس کاربردی تبدیل کنه.
البته این جنبش در شرق حال و هوای دیگهای داشت.
در دههی ۱۹۸۰ میلادی طراحان ژاپنی مثل یجی یامامتو(Yohji Yamamoto)، ایزی میاکه(Issey Miyake) و ریکاواکوبو(Reikawakubo) لباسهایی با سیلویتهای گشاد از جنسهایی مثل PVC ( پی وی سی )، پلیاستر و… طراحی کردن.
این در حالی بود که در مد غربی، پارچههای شیک و گرانقیمت استفاده میشد.



تاثیر طراحان ژاپنی بر جنبش مینیمالیسم قابل ملاحظه بود. اونا بودن که باعث از بین رفتن زرق و برقها و تزئینات و جزئیات اضافه از لباسها شدن.
در همین زمانها بود که مرحلهی بعدی مینیمالیسم به وجود اومد.
فردی به نام مارتین مارگیلا(Martin Margiela) در طراحی لباسهای مینیمالیستیِ خودش بدعتی ایجاد کرد.
این بدعت حذف کردن قسمتهایی از لباس بود طوری که بدن معلوم باشه.

مینیمالیسم همچنین به از بین بردن کلیشههای جنسیتی کمک کرد.
از دیگر طراحانی که به این سبک پیوستن، کلوین کلاین
(Calvin Klein) بود.
کسی که خالق اولین عطر تکجنسیتی نیز بود.
او از دیگر کسانی بود که بعد از شنل به کلیشههای جنسیتی توجهی نداشت.
خب بریم برسیم به ویژگیهای استایل مینیمال.
ویژگی های استایل مینیمال
- تمرکز روی جنس پارچه
- تمرکز بر ایجاد برشهای خاص و منحصر به فرد
- استفاده نکردن از لباسهای تنگ و چسبان
- نداشتن تزئینات و جزئیات اضافی
- کاربردی بودن آنها
- پالت رنگی: کرم(Nude)، خاکستری، مشکی، سفید
- استفاده نکردن از رنگهای نئونی
- استفاده از اکسسوریهای خاص آن هم به صورت کم
- آرایش صورت کم و ملایم



تو استایل مینیمال اگه قرار باشه رنگایی به غیر از رنگای گفته شده استفاده بشه، به صورت خیلی کم و هوشمندانه هست.
مثلن در حد لبهی آستین و یا لاک دستتون.
این رو هم در نظر داشته باشین که اصولن پارچههای انتخابی ساده و بدون طرح هستن.
اما اگه طرحی هم داشته باشن، طرحهای ساده و هندسی هست جوری که استایل ما از سبک مینیمال خارج نشه.
بعد از همهی اینا بد نیست بدونید سبک با استایل متفاوت هست.
یعنی چی؟
یعنی اینکه وقتی میگیم سبک، منظورمون طیف گستردهای از زمینهها میشه.
از استایل گرفته تا نوع زندگی. چیزی که تو بوهو هم وجود داره؛ سبک بوهو.
در واقع بعضی از استایلها مثل همین استایل مینیمال، نشات گرفته از سبک مینیمال هستن.
ویژگیهای استایل مینیمال به استایل کلاسیک نزدیک هست.
اگه بخوایم منظورمون رو دقیقتر توضیح بدیم، این هست که توی استایل مینیمال مثل استایل کلاسیک به دنبال تنوع و ترندها نیستیم. در واقع توی هر دو ترجیح ما تهیهی یک آیتم ساده و با کیفیت حتا با قیمت نسبتن زیاد هست که از مد نمیافته.

در نهایت علاوه بر ساختن یه استایل شخصی منحصر به فرد به محیط زیستمون هم کمک میکنه.
خب اینم از استایل جذاب و دوستداشتنی مینیمال. یکی دیگه از استایلهای جذاب، استایل وینتیج هست که پیشنهاد میکنیم در موردش بخونید.
حالا بهمون بگید آیا دوستدار محیطزیست هستید؟
نظرات کاربران